زندگی

زندگی

زندگی کوزه آبی خنک و رنگین است،
آب این کوزه گهی تلخ، گهی شور، گهی شیرین است.
زندگی گرمی دلهای بهم پیوست است ،
تا در آن دوست نباشد همه درها بسته است

آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

برادر ناتنی

برادر ناتنی تا قبل از عقدش پسر بدی نبود اما یکباره پس از عقدش تغییر کرد. 
زمانی که ( تلفنی ازش در مورد خواستگاری سئوال پرسیدم و بهم دروغ گفت ) آغاز تغییر رفتارش بود.  رفتارش با ما خیلی بد شد. من به شخصه این  رفتار برادر ناتنی را از چشم زن بابام می دونم
 انتظار داشتم بعد از عقدش حداقل یه سر به ما میزد . مهم شاید نباشه و شاید به خودمون این را تلقین کنیم که سر نزدنش مساله مهمی نیست اما بی اهمیت هم نیست نمیشه کم توجهی اش را ندید.
این پسر اواخر خیلی شدید دروغگو شده بود به شکلی که همه به دروغگو بودنش اقرار می کردن. اینا باعث خوشحالی برای من نیست . هر چند ناتنی است اما به عنوان برادر می شناسمش و به خاطر پدرم باید هواش داشته باشم. یادمه بهش گفتم کمتر دروغ بده . نامزدش هم از دروغ دادن هاش گله می کرد.
اما مساله مهمتر بیکار موندنش و تلاش کمی که برای پیدا کردن کار داره . بابام شدید از دستش ناراحته و از ابن که یه وقت برای زندگیشون مشکلی پیش بیاد ناراحته . حتی مادر خانمش هم این مساله را بیان کرده . خواهرم ابراز نگرانی میکرد از بابت وضعیت این برادر ناتنی. میترسید کارشون به جدایی بکشه 

آغاز

از بلاگفا کوچ کردم اینجا  . بلاگفا خیلی از نوشته هام را حذف کرده. دیگه دوست ندارم بلاگفای نامرد را ببینم 

از این به بعد اتفاقات زندگی را اینجا می نویسم

در زیر باران

از خانه بیرون می‌زنم، در زیر ِ باران
تا بفکنم، در کوچه‌ای، بی‌صبری‌ام را
بردارم از دوش این گلیم ِ ابری‌ام را.

تا چشم چشمایی کند
ابر است و باران
بارانی از آن بی‌شکیبان،
سوگواران.

از کوچه برمی‌گردم و این ابر ِ بی‌صبر
با گام من، همراه من، ره می‌سپارد
در خویش می‌گریم شگفتا:‌ «این چه جادوست
ابری که خاموشانه بر ابری ببارد»

لینک ترانه با صدای سینا سرلک

عشق

گویند رفیقانم در عشق چه سر داری

گویم که سری دارم درباخته در پایی

زنهار نمی‌خواهم کز کشتن امانم ده

تا سیرترت بینم یک لحظه مدارایی

پیک


اعتصاب و اخراج

 بعد از چندی که بازار اعتصاب ها داغ بود حقوق ها را بالاجبار دادن (حقوق بهمن و اسفند). یعنی چاره ای نداشتند.

حالا بعد از مدتی که از اعتصاب میگذره قصد دارند اعتصاب کنندگان را اخراج کنند.  البته چندتایی تا حالا اخراج شدن.

به سرپرست یکی از بخش ها  گفته بودند پرسنل زیرمجموعه ات را اخراج کن ولی این آقا به شدت از پرسنل زیر مجموعه اش دفاع کرده بود. از صحبت هایی که شنیدم با مدیران کرده بود لذت بردم. یه سرپرست باید به فکر زیر مجموعه اش باشه نه فقط جیب اش

اما این یکی (این را هم دیروز فهمیدم) سرپرست یکی دیگر از بخش ها با موبایل از اعتصاب کنندگان فیلم گرفته بود و به مدیران داده بود. حقوق بالایی میگیره و اصلا و ابدا به فکر زیرمجموعه اش نیست.

هلو هم یکی از اعتصاب کننده ها بود. البته با یه پارتی از کارفرما به این شرکت اومده بود . چند مدتی کنار من کار می کرد ولی بعدتر به یه واحد دیگه انتقال داده شد. قصه اش را قبلا نوشته ام و از رفتارش گفتم. کلا پسر خوبی بود.  دیگه هلو را نمی بینیم. هلو الان رفته مرخصی ولی چیزی که متوجه شدم اینه که  ظاهرا بهش گفته شده که اخراج شده است.

من خودم از اعتصاب کنندگان بودم اما اصلا برایم مهم نیست که اخراج بشوم همیشه معتقدم روزی دهنده خداست و هر وقت ازش خواستم برایم رسونده.  خدایا ممنونت هستم


پ ن: ادامه مطلب یه تصویر گذاشتم حدس بزنید تصویر در مورد چیست؟ و حدس بزنید در تصویر چی می بینید.

میلاد علی اکبر (ع) مبارک


مقدمه

اول اینکه خوش آمدید به وبم

از روی فرش قرمز حرکت کنید

سعی کردم آدمهای خوب اون وب را اینجا بیارم. پس شما که اینجا دعوت شدی به عنوان یک هم وبی خوب می شناسمت .

اما

 اول و مهمترین دلیلی که اومدم اینجا  یه سری آدمهایی بودن که می آمدند اونجا و شروع می کردن به اذیت کردن و کامنت های توهین آمیز می گذاشتند. نه آدرس میذاشتند نه چیزی. خسته ام کردن . برای همین فرار کردم

دوم اینکه از بلاگفا خسته شدم. محیط اینجا بیشتر به دلم چسپیده

سوم اینکه اینجا هم مشکلات خاص خودش را داره . مثلا من نمی تونم با موبایل کامنت هام را چک کنم. موبایلم این سایت را باز نمی کنه چراش را نمی دونم. هر کاری کردم باز نشد  . یا دیگه اینکه من نمی تونم آدرسم را در کامنت هام ذکر کنم چونکه به عنوان پیام تبلیغاتی می شناسد و ارسال نمیشه

چهارم اینکه اینجا بر خلاف وب های دیگه برای گذاشتن تصویر نیاز به آپلود تصویر نیست . خود وب فضایی را برای تصاویر و دیگر فایلها در اختیارت قرار میده

 

سراغاز

خوش اومدید

فعلا چیزی برای گفتن ندارم

تا کم کم بنویسم

ثابت