حکایت است چه کنم .....
- شنبه, ۲۳ آبان ۱۳۹۴، ۰۴:۳۱ ب.ظ
- ۳ نظر
سه شنبه هفته گذشته یکی از رئیس های بالا برای بازدید از پتروشیمی ها تشریف آوردن .
معمولا در این بازدبد ها به گروهی که برای بازدید میان هدیه میدن و این هدیه را پتروشیمی ها تهیه می کنند. مثلا کیف میدن یا مثلا تبلت میدن . ایندفعه فلش مموری هشت گیگ دادن
30 فلش مموری دست ما رسید که از 30 عدد من و همکارم قرار گذاشتیم دو تا را برای خودمون نگه داریم .
در آخرین لحظه مدیر قسمت گفت فلش را بدید بهشون من خودم براتون میخرم. گفتیم باشه و فلش ها را همکارم برد که به دستشون برسونه
امروز رییس اومد . بحث فلش ها را پیش کشیدم که فلش را هر جور شده برای خودمون بگیرم . همکارم میگه من از اون 30 تا یکی را برای خودم برداشتم
گفتم چی؟؟؟؟؟
گفت وقتی داشتم فلش ها میبردم یکی به اصرار ازشون گرفتم. گفتم من چی؟ میگه یکی بیشتر نداد.
فکر می کردم همچین کاری بکنه . با رفتاری که ازش دیدم چیز عجیبی نبود .
نمی دونم ناراحت باید بشم یا نه اما خودم را میزارم در اون موقعیت ایا اگه من بودم همینجور رفتار می کردم؟ این را مطمین هستم اگه من بودم یا برای اون هم میگرفتم و یا اصلا برنمیداشتم.
اصلا وجود یک فلش برایم مهم نیست هاااا اصلا . اصلا یک ثانیه هم به فلش فکر نمی کنم .
مهم این همکاره - مهم رفتار این همکاره که متاسفانه ..........
چقدر کم اند ادمهایی که باهات صد درصد رفیق و همراه باشند .
- ۹۴/۰۸/۲۳